سیماى «بسم اللّه»
سیماى «بسم اللّه»
١- «بسماللّه» بیاننگر صبغه و رنگ الهى و جهتگیرى توحیدى ماست. امام رضا علیه السلام مىفرماید: با گفتن « بسماللّه » نشان بندگى خدا را برخود مىنهم. ١
٢- «بسماللّه» رمز بقا و دوام است؛ زیرا هرچه اخلاص و رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است. «کلّ شىء هالک الاّ وجهه» ٢
٣- «بسماللّه» رمز توحید است و ذکر نام دیگران به جاى آن، رمز کفر است و همراه آوردن نام خدا با نام دیگران، نشانهى شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم و نه به جاى نام او. نه فقط ذات او؛ بلکه نام او نیز از هر شریکى منزّه است؛ «سبّح اسم ربّک الاعلى» ٣حتّى شروع کردن کار به نام خدا و محمّد صلى الله علیه و آله ممنوع است. ۴
۴- «بسماللّه» رمز عشق به خدا وتوکّل به اوست. به کسى که رحمان و رحیم است عشق مىورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز مىکنیم که بردن نام او سبب جلب رحمت است.
۵ – «بسماللّه» رمز خروج از تکبّر واظهار ناتوانى به درگاه خداوند قادر متعال است.
۶- «بسماللّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.
٧- «بسماللّه» عامل فرار شیطان. کسى که خدا را همراه داشت، شیطان در او اثر نمىکند.
٨ – «بسماللّه» عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.
٩- «بسماللّه» ذکر خداست؛ یعنى خدایا! من تو را فراموش نکرده و نمىکنم.
١٠- «بسماللّه» بیانگر انگیزه ماست؛ یعنى خدایا! هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوتها ونه جلوهها و نه هوسها و منافع.
١١- امام رضا علیه السلام فرمود: « بسماللّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است. ۵
شاید معناى اینکه مىگویند: تمام قرآن در سوره حمد و تمام سوره حمد در « بسماللّه » و تمام « بسماللّه » در حرف ( باء ) خلاصه مىشود، این باشد که آفرینش هستى و هدایت آن، همه با استمداد از اوست. چنانکه رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز با نام او آغاز گردید. «اقرأ باسم ربّک» ۶راه مستقیم
اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِیمَ
(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.
کلمهى « صراط » بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. « صراط » نام پلى بر روى دوزخ است که در قیامت همهى مردم باید از روى آن عبور کنند.
راههاى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:
* راه خواستهها وهوسهاى خود.
* راه انتظارات و توقعات مردم.
* راه وسوسههاى شیطان.
* راه طاغوتها و ستمگران.
* راه نیاکان و پیشینیان.
* راه خدا و اولیاى خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مىکند.
امتیازات راه خدا و اولیاى او:
الف) راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى که همیشه در حال تغییر است و ثبات ندارد.
ب) یک راه بیشتر نیست، در حالى که راههاى دیگر متعدّد و پراکنده است.
ج) در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د) در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
در راه مستقیم بودن، تنها خواستهاى است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىکند؛ حتّى رسولاللّه صلى الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را مىخواهند.
انسان باید همواره و در هر کارى، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتهى تحصیلى وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد؛ زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولى در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضرورى است.
راه مستقیم مراتب و مراحلى دارد؛ «والّذین اهتدوا زادَهم هُدى» ١ حتّى کسانى که در راه حقّ هستند، مانند اولیاى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا کنند. ٢
کسى که مىگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین . الرّحمن الرّحیم…» مراحلى از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین، درخواست او، هدایت به مرحله بالاترى است.
راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت على علیه السلام مىفرماید: « الیمین و الشمال مضلّه و الطریق الوسطى هى الجادّه» ٣ انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جادهى هدایت است.
راه مستقیم یعنى؛ میانهروى و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط، چه در عقیده و چه در عمل.
یکى در عقاید از راه خارج مىشود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مىدهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند.
یکى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىکند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.
یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و دیگرى حتّى به درخت سنگ متوسل شده، ریسمان مىبندد.
یکى اقتصاد را زیر بنا مىداند و دیگرى، دنیا و امورات آن را نادیده مىانگارد و تارک دنیا مىشود.
در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بىحجاب به کوچه و بازار مىفرستد.
یکى بخل مىورزد و دیگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. یکى از خلق جدا مىشود و دیگرى حقّ را فداى خلق مىکند.